۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

 یا مقلب القلوب والابصار
فریاد
یا محول الحول والاحوال
فریاد
بوی خون 
حبس نفس
آه
سکوت
فریاد سکوت
یا مدبر الیل و النهار
آیا امروزت شب خواهد شد؟
کداممان باز خواهیم گشت؟
چشم ها به خورشید دوخته و گوش همه مادران به پرده ها چسپیده
مادرانی که در انتظار فریاد ظفر نیستند
در انتظار خبر نیستند
اما امروز نیستیم که خبر بیاوریم
که ظفر بیاوریم
امروز از ترس مبادا 
که از دست ندهیم
از ترس حصر ها و حصارها هستیم
برای فردا روزی هستیم
که نمی دانیم اگر نباشیم چه بر سر ایمان و آرمانمان خواهد آمد
از ترس جن گیرانی که ردای سلیمانی خواهند پوشید
از ترس فال گیرانی که مرگ در تقدیرمان می بینند
یا محول الحول و الاحوال
مگر وعده ندادی حال قوممان را عوض کنی
اگر انفاسمان را متحول کنیم
کجایی ببینی،
مادرانی که فرزندانشان را در پستو ها پنهان می کردند
امروز از زیر قرآن ردشان می کنند
مردان فوممان امروز نقاب سبزبه همسرانشان هدیه می دهند
کجایی ببینی
همه ایران زمین امروز با وضو به خیابان ها می آیند
با اشهد به کوچه می روند، به سر مزار عزیزانشان حتا تشهد گویان می روند
انفاسمان را ببین
چه همه گذشت شده ایم، عشق شده ایم، اتحاد شده ایم
انفاسمان را ببین
چه بخشنده شده ایم، چه مهربان شده ایم، ببین همه چه شبیه به تو شده ایم
انفاسمان را ببین و حال فوممان را تغییر بده
این قوم خسته است، امان بده
بی تاب است، آرامش بده
به حرکت افتاده، برکت بده
یا محول الحول ولاحوال
حول حالنا الی حسن الحال

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر